معمولاً نسبت به کلماتی که از دهانمان خارج می شود دقت کمی می کنیم یا اگر هم دقت و احتیاط می کنیم معانی برخی کلمات به دلیل زیادی استفاده(کثرت استعمال!) عوض شده و فکر می کنیم چیز بدی نیست! از جمله این کلمات همین کوفت است که درباره اش می خوانیم، از این دست کلمات اگر می شناسید معرفی کنید!:
مدخل لغت نامه های دهخدا و معین در باب کلمه کوفت
به معنی آسیب و آزار و ضربی باشد که از سنگ و چوب و مشت و لگد و امثال آن به کسی رسد. (برهان ).
به معنی آسیب و آزار و ضربی که از سنگ و چوب به کسی برسد یا لگد اسب یا از افتادن اسب .(آنندراج ). ضربی که از چوب و سنگ و مشت و لگد و مانند آن به کسی رسد.
(ناظم الاطباء): سواری به صدمه بر او افتاد و کوفتی سخت بدو رسید... طبیب رافرمودند تا مداوات خستگی او کند. (تاریخ طبرستان ).
-کوفت کوب ; ضرب و کتک . (ناظم الاطباء).
-کوفت و روفت ; کوفتگی و آسیب دیدگی: این دست حسن را که دررفته است یک کمی زرده تخم مرغ بینداز بگذار کوفت و روفتش را جمع کند. کوفت هرگاه با تابع خود همراه باشد به معنی خستگی ودرد ناشی از آن نمی آید و حتماً به معنی درد ناشی از ضرب و آسیب دیدگی است . (فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).
-کوفت و روفت را بردن ; رفع کردن دردهایی که از ضرب و زخم به زمین خوردگی پیدا شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-کوفت و روفت کردن ; سخت و بسیارزدن کسی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
سعدی . سعدی . بهار (از فرهنگ فارسی معین ).
عدوی دولت او را همیشه کوفت رسد
وگر سرش همه پیشانی است چون مسمار.
گفت خاموش چون کنم سعدی
کاین همه کوفت می خورم از دوست .
نسوانی پرشهوت و پر سوزنک و کوفت
مردانی بی همت و بی غیرت و لاشی .
-کوفت گرفتن ; به بیماری کوفت مبتلا شدن .
-کوفت کاری ; نفرینی است مانند کوف . زهرمار. زغنبوت . درد بیدرمان . قزل قروت . آتشک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-کوفت کاری کردن ; (کلمه آهرمنی ) خوردن . زهرمار کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-کوفت کردن ; (کلمه اهریمنی ) خوردن . آشامیدن . زهرمار کردن . تخیدن : کوفت کن ; بخور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-کوفت کردن طعام را به کسی ; با بدرفتاری و بدزبانی ، آن طعام را بد و ناگوار کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
پ.ن:
لغت نامه آنلاین فارسی به فارسی(دهخدا و معین) میبوسرچ(Mibosearch) را دیده اید؟